کد مطلب:369499 سه شنبه 26 بهمن 1395 آمار بازدید:293

دعای 47- و از دعای امام علیه‌السلام بود، در روز عرفه
 (1) سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.

(2) خداوندا سپاس برای توست. پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین. دارای بزرگواری و کرم. دارنده دارندگان و خدای خدایان و آفریدگار آفریدگان و وارث هر چیز. چیزی مانند او نیست و چیزی از علم او پنهان نیست و او به هر چیزی احاطه دارد و او بر هر چیز نگهبان است.

(3) تویی خدایی که معبودی جز تو نیست. یکتای یگانه تنهای بی‌نظیر.

(4) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بسیار با کرم در نهایت کرامت، عظیم در نهایت عظمت، بزرگ در نهایت بزرگی.

(5) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بلندمرتبه در نهایت بلندیِ مرتبه، سخت کیفر می‌کند.

(6) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. بخشنده مهربان، دانای حکیم.

(7) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. شنوای بینا، قدیم آگاه.

(8) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. کریم بزرگوار، ابدی پایدار.

(9) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. نخستین پیش از هر کس و آخرین بعد از هر شمار.

(10) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. با وجود بلندی خودْ نزدیک، و با وجود نزدیکی خودْ بلندی.

(11) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایشی.

(12) و تویی خدایی که جز تو معبودی نیست. تویی که اشیا را بدون هیچ اصلی آفریدی و صورت‌ها را بدون نمونه نگاشتی و نو پیداها را بدون پیروی (از الگویی) پدید آوردی.

(13) تویی آنکه هر چیزی را اندازه معلوم زدی و هر چیز را برای هدفش، آماده ساختی و ما سِوای خود را اداره نمودی.

(14) تویی آنکه در آفریدنت، شریکی یاری‌ات نداد و در کارت، وزیری تو را کمک نکرده و برای تو بیننده و مانندی نبوده است.

(15) تویی آنکه اراده کردی و اراده‌ات حتمی شد و قضاوت کردی و قضاوتت از روی عدل بود و حکم دادی و حکمت از روی انصاف بود.

(16) تویی آنکه مکانی تو را فرا نمی‌گیرد و در برابر سلطنت تو، سلطنتی پابرجایی ندارد و دلیل روشن و سخن آشکاری، تو را عاجز نکرده است.

(17) تویی آنکه هر چیز را یک‌یک شمرده‌ای و برای هر چیز پایانی قرار داده‌ای و هر چیز را به اندازه معلوم ایجاد نموده‌ای.

(18) تویی آنکه اندیشه‌ها از حقیقت ذات تو قاصرند و فهم‌ها از کیفیّت تو عاجزند و دیده‌ها جا و مکان تو را در نیافتند.

(19) تویی آنکه حدّی نداری، تا محدود باشی و به چیزی مانند نشده‌ای، تا آفریده شده باشی و فرزندی نیاورده‌ای، تا زائیده شده باشی.

(20) تویی آنکه ضدّی نداری تا با تو دشمنی کند. و همانندی برایت نیست، تا در فزونی با تو رقابت کند و مانندی نداری تا با تو معارضه کند.

(21) تویی آنکه بدون نمونه آفرید و اختراع نمود و پدید آورد و تازه آفرید و آفرینش آنچه را که آفرید، نیک گردانْد.

(22) پاک و منزّهی! چه بزرگ است شأن تو! و چه بلند است در مکان‌ها، مکان تو! و چه آشکار کننده حقّ است کتاب فرق گذار (قرآن) تو!

(23) پاک و منزّهی! ای لطیفی که چه بسیار لطیفی! و رئوفی که چه بسیار رئوفی! و حکیمی که چه بسیار آگاهی!

(24) پاک و منزّهی! ای پادشاه که شکست ناپذیری! و بخشنده که بسیار توانگری! و بلندمرتبه که بسیار بلند مرتبه‌ای! تویی دارای زیبایی و ارجمندی و بزرگواری و ستایش.

(25) پاک و منزّهی! دستت را به نیکی‌ها گشوده‌ای و هدایت از جانب تو شناخته شد. پس هر که برای دین یا دنیا به دنبال تو گشت، تو را می‌یابد.

(26) پاک و منزّهی! هر که در علم تو قرار گرفت، برای تو فروتن گشت و آنچه زیر عرش تو است، برای بزرگی تو خاشع شد. و همه آفریدگانت برای تسلیم در برابر تو، گردن نهاده‌اند.

(27) پاک و منزّهی! نه حس می‌شوی و نه قابل جستجو هستی و نه لمس می‌گردی و نه نیرنگ می‌خوری و نه با مقاومت برکنار می‌روی و نه قابل نزاع هستی و نه با کسی کشمکش داری و نه بگو مگو می‌کنی و نه فریب می‌خوری و نه با تو حیله‌گری شود.

(28) پاک و منزّهی! راه تو هموار، و فرمانت هدایتگر است و تویی زنده بی‌نیاز.

(29) پاک و منزّهی! گفتارت حکمت، و فرمانت واجب، و اراده‌ات حتمی است.

(30) پاک و منزّهی! برای مشیّت تو باز گرداننده‌ای، و برای کلماتت تغییر دهنده‌ای نیست.

(31) پاک و منزّهی! ای که نشانه هایت آشکار است. آفریننده آسمان، پدیدآورنده جان‌ها.

(32) سپاس برای توست. سپاسی که با همیشگی بودن تو، همیشگی است.

(33) و سپاس برای توست. سپاسی که همراه نعمت تو، جاوید مانَد.

(34) و سپاس برای توست. سپاسی که با لطف تو، برابری کند.

(35) و سپاس برای توست. سپاسی که بر خوشنودی‌ات بیفزاید.

(36) و سپاس برای توست. سپاسی که همراه با سپاس هر سپاس‌گزار باشد، و ستایشی که ستایش هر ستاینده‌ای از آن بازمانَد.

(37) سپاسی که جز برای تو، سزاوار نباشد و به وسیله آن جز به سوی تو، تقرّب نتوان جست.

(38) سپاسی که دوام اوّلین و بقای آخِرین، به وسیله آن درخواست گردد.

(39) سپاسی که با گردش زمان‌ها، چندین برابر شود و پیوسته، چندین برابر افزایش یابد.

(40) سپاسی که نگهبانانِ (اعمال) از شمردنش عاجز باشند، و بر آنچه نویسندگان (اعمال) در کتاب تو به شمار آورده‌اند، افزونی یابد.

(41) سپاسی که با عرش بزرگ تو هم سنگ باشد، و با کرسی بلند پایه‌ات برابری نماید.

(42) سپاسی که پاداش آن نزد تو کامل باشد، و جزایش همه جزاها را فراگیرد.

(43) سپاسی که ظاهرش با باطنش همخوان باشد و باطنش با نیّت صادقانه موافق باشد.

(44) سپاسی که هیچ آفریده‌ای مانند آن، تو را ستایش نکرده باشد و احدی جز تو، فضیلت آن را نداند.

(45) سپاسی که هر که در بسیاری آن کوشید، یاری گردد و هر که زیاده‌روی نمود در کامل به‌جا آوردن آن، تأیید شود.

(46) سپاسی که آنچه از سپاس‌ها آفریدی را گرد آورد، و هر سپاسی که پس از آن بیافرینی را دربر گیرد.

(47) سپاسی که هیچ سپاسی نزدیک‌تر از آن به سپاسی که (در) گفتار توست، نباشد و هیچ سپاس‌گزاری، سپاس گزارتر از آنکه تو را سپاس گزارَد، نباشد.

(48) سپاسی که با بسیاری‌اش به همراه کرمت، فراوانی (نعمت) را لازم گردانَد و تو آن را از روی احسانت، با افزونی پی‌درپی پیوند دهی.

(49) سپاسی که سزاوار ذاتِ کریم تو، و با عزّتِ جلال تو برابر باشد.

(50) پروردگار من، بر محمّد و خاندان محمّد که برگزیده، اختیار شده، گرامی و مقرّب داشته شده‌اند، برترین درودهایت را بفرست و کامل‌ترین برکت‌هایت را بر او روان ساز و با سودمندترین رحمت‌هایت، بر او رحمت فرست.

(51) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درود پیراسته‌ای که درودی پیراسته‌تر از آن نباشد. و بر او درود فرست، درود فراوانی که درودی فراوان‌تر از آن نباشد. و بر او درود فرست، درود خوشنود کننده‌ای که درودی بالاتر از آن نباشد.

(52) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که خوشنودش سازد و بر خوشنودی‌اش بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که تو را خوشنود کند و بر خوشنودی‌ات برای او بیفزاید. و بر او درود فرست، درودی که برای او جز به آن راضی نشوی و جز او را سزاوار آن نبینی.

(53) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که از خوشنودی تو درگذرد و اتّصالش به بقای تو پیوند خورد و تمام نشود، همچنانکه کلمات تو تمام نمی‌شود.

(54) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که درودهای فرشتگان و پیامبران و فرستادگان و فرمانبران تو را فراگیرد و درودهای بندگانت از جن و اِنست و اجابت کنندگان دعوتت را شامل شود و درود هر که آفریده‌ای و ایجاد نموده‌ای از انواع آفریدگانت را دربرگیرد.

(55) پروردگار من، بر او و خاندانش درود فرست، درودی که هر درود گذشته و تازه‌ای را فراگیرد. و بر او و بر خاندانش درود فرست، درودی که نزد تو و غیر تو پسندیده باشد و با آن درودهای دیگر پدید آوری، که درودهای گذشته را با آن چندین برابر کنی و آن را با گذر روزگار بیفزایی، افزودنی در چندین برابر که جز تو (کسی) نتواند آن را شمارش کند.

(56) پروردگار من، بر پاکیزه‌تران خانواده‌اش درود فرست، آنان که برای فرمان خود برگزیدی و آنان را گنجینه‌داران علمت و نگهبانان دینت و جانشینان خود در زمینت و حجّت‌های خویش بر بندگانت قرار دادی. و به خواست خویش، آنان را از پلیدی و آلودگی پاک نمودی و آنها را وسیله‌ای به سوی خود و راهی به سوی بهشتت قرار دادی.

(57) پروردگار من، بر محمّد و خاندانش درود فرست، درودی که با آن بخشش و کرامتت را برای ایشان بسیار سازی و چیزهایی از عطاها و بخشش‌هایت را برای آنها کامل گردانی و بهره‌یِ آنان را از نعمت‌ها و سودهایت فراوان گردانی.

(58) پروردگار من، بر او و بر آنها درود فرست، درودی که مرزی در اوّلش و زمانی برای پایانش و نهایتی برای آخرش نباشد.

(59) پروردگار من، بر ایشان هم‌وزن عرش خود و آنچه زیر آن است و به گنجایش آسمان‌هایت و آنچه در بالای آنهاست و به تعداد زمین‌هایت و آنچه زیر آنها و میان آنهاست، درود فرست. درودی که ایشان را هر چه بیشتر به تو نزدیک گرداند و برای تو و برای ایشان پسندیده باشد و تا ابد به مانندهای آن (درودها) متّصل باشد.

(60) خداوندا، همانا تو دین خود را در هر زمانی به امامی تأیید کرده‌ای، که او را نشانه‌ای برای بندگانت و علامتی در شهرهایت به پا داشتی، پس از آنکه ریسمان او را به ریسمان خود پیوستی و او را سبب رسیدن به خوشنودی‌ات قرار دادی و فرمانبری او را واجب گرداندی و از نافرمانی‌اش برحذر داشتی و فرمان دادی که به امرهای او امتثال کنند و از نهی‌های او بازایستند و هیچ پیشی گیرنده‌ای از او پیشی نگیرد و هیچ بازمانده‌ای از او بازنماند. پس او نگهدارنده پناهندگان و پناهگاه مؤمنان و دستاویز چنگ زنندگان و ارجمندیِ جهانیان است.

(61) خداوندا، پس به ولیّ خود، شکرِ آنچه را که به او نعمت داده‌ای، الهام فرما و مانند آن (شکر) را در نعمت، به ما الهام نما و او را از جانب خود، سلطنتی پیروزمند عطا فرما و برای او پیروزی به آسانی بگشای و او را به تواناترین تکیه‌گاه (نیروی) خود، یاری فرما و پشتش را محکم ساز و بازویش را قوّت ده و تحت نظر خود، از او نگهداری کن و با حفظ خویش، او را پشتیبانی کن و با فرشتگانت یاری‌اش نما و با چیره‌ترین لشکرت، به او کمک رسان.

(62) و کتاب خود و احکامت و قوانینت و روش‌های پیامبرت را - خداوندا درودهایت بر او و خاندانش باد- به وسیله او به پا دار و با او آنچه ستمگران از نشانه‌های دینت محو می‌کنند را زنده گردان و با او زنگار ستم را از راهت بزدای و به سبب او سختی را از راهت دور کن و به وسیله او منحرفان را از راهت بیرون کن و به وسیله او آنان که می‌خواهند راه راست تو را کج کنند، نابود گردان.

(63) و خوی او را برای دوستانت نرم فرما و دستش را بر دشمنانت بگستر و محبّت و رحمت و عطوفت و دلسوزی او را به ما روا دار و ما را برای او شنوندگان، فرمانبران، و کوشا در خوشنودی او، و در مدد نمودنش و دفاع از او یاری کنندگان و بدین وسیله جویای تقرّب به سوی خود و پیامبرت -که خداوندا درودهایت را بر او و خاندانش بفرست- قرار ده.

(64) خداوندا و بر دوستان آنها که اعتراف کنندگان به مقامشان، پیروان راه روشنشان، رهروان نشانه‌هایشان، چنگ‌زنندگان به دستاویزشان، تمسّک‌جویان به ولایتشان و اقتدا کنندگان به امامتشان، تسلیم شدگان فرمانشان، کوشش کنندگان در طاعتشان، منتظران روزهای (دولت) آنان، و چشم‌دوختگان به ایشانند، درودهای مبارک، پاک، فزاینده (در) هر صبح و شام، بفرست.

(65) و بر آنان و بر جان‌هایشان سلام فرست و کردارشان را بر پرهیزکاری سامان ده و احوالشان را برای آنها اصلاح نما و توبه آنان را بپذیر. همانا تو بسیار توبه‌پذیرِ مهربانی و بهترین آمرزندگانی. و ما را به همراه آنان در خانه سلامتی (بهشت) قرار ده. به رحمت خودت، ای مهربان‌ترین مهربانان.

(66) خداوندا، این روز عرفه، روزی است که آن را شرافت و کرامت و عظمت داده‌ای و رحمتت را در آن گسترده‌ای و بخشایشت را در آن ارزانی داشته‌ای و عطایت را در آن فراوان نموده‌ای و به وسیله آن بر بندگانت تفضّل کرده‌ای.

(67) خداوندا و من آن بنده تو هستم که پیش از آفرینشت و پس از آفرینشت، او را نعمت داده‌ای. پس او را از کسانی قرار دادی، که به دین خود راه‌نمودی و برای ادای حقّ خود، به او توفیق دادی و او را به ریسمان خویش، نگه داشتی و او را در حزب خود وارد کردی و او را به دوستی با دوستانت و دشمنی با دشمنانت راهنمایی نمودی.

(68) سپس او را فرمان دادی، پس فرمان نبرد و او را باز داشتی، پس باز نایستاد و او را از نافرمانی نهی کردی، پس با فرمانت مخالفت نموده، به نهیت شتافت. نه از روی عناد با تو و نه از روی گردنکشی کردن بر تو. بلکه خواهش نفسش به آنچه او را از آن باز داشتی و به آنچه از آن برحذر نمودی، فراخواندش و دشمن تو و دشمن او (شیطان)، او را بر آن یاری کرد. پس با علم به تهدیدت و امیدواری به بخشایشت و اعتماد به گذشتت، بر آن نافرمانی‌ها اقدام کرد. و حال آنکه با آن عنایت‌هایی که به او داشته‌ای، سزاوارترین بندگانت بود که نافرمانی‌ات را نکند.

(69) و اینک منم در پیشگاه تو، پست، ذلیل، فروتن، متواضع، ترسان، اعتراف کننده به بزرگی گناهانی که زیر بار آن رفته‌ام و به سترگیِ خطاهایی که مرتکب آن شده‌ام، پناهنده به بخشایشت، پناه‌خواه به رحمتت و باور دارنده به اینکه هیچ امان دهنده‌ای مرا از تو امان نمی‌دهد و هیچ بازدارنده‌ای مرا از (بلای) تو باز نمی‌دارد.

(70) پسْ بر من از پوششت، همان چیزی را که به کسی که گناه کرده می‌دهی، عطا کن. و به من ببخش همان چیزی را که به کسی که به خاطر عفوت تسلیم تو گردیده است می‌بخشی. و به من ارزانی دار آنچه بر تو گران نیست و به کسی که آمرزش تو را آرزو می‌کند ارزانی می‌داری.

(71) و در این روز برای من نصیبی قرار ده که با آن به بهره‌ای ویژه از خوشنودی‌ات برسم و مرا تهی‌دست از آنچه بندگانِ پرستشگرت با (دستی پر از) آن بازمی‌گردند، بازنگردان.

(72) و همانا گرچه من کارهای شایسته‌ای را که آنها پیش فرستاده‌اند، پیش نفرستادم، ولی یگانه دانستن تو و نفی شریکان و همتایان و مانندهایی از تو را، پیش فرستاده‌ام. و از همان درهایی که فرمان داده‌ای از آنها وارد شوند، نزد تو آمده‌ام. و به آنچه احدی نزدیک نمی‌شود به تو جز با نزدیکی جستن به آن، به تو نزدیکی جسته‌ام.

(73) سپس بازگشت به سوی تو و فروتنی و زاری برای تو و خوش‌گمانی به تو و اعتماد به آنچه نزد توست را، در پی آن روانه ساخته‌ام. و آن را جفت امید به تو کردم. همان (امیدی) که با وجود آن، امیدوار به تو کمتر ناامید می‌شود.

(74) و از تو درخواست می‌نمایم، درخواستِ خُرد، خوار، بدحال، نیازمند، ترسان، پناهنده. و با آن احوال، در خواستم به همراه ترس و زاری و پناه‌خواهی و پناه‌جویی است، نه از روی برتری جستنْ به تکبّر متکبّران و نه از روی بلندی خواهیْ به گستاخی و اعتمادِ فرمانبران و نه از روی گردنکشی نمودن به شفاعتِ شفاعت کنندگان.

(75) و من بعد از این، کمترین کمتران و خوارترین خواران و مانند ذرّه‌ای یا کمتر از آنم. پس ای آنکه بر (کیفر) گنهکاران شتاب نمی‌کنی و ناز پروردگان را نمی‌رانی و ای آنکه با احسان خود لغزش کاران را می‌بخشایی و با تفضّل خود خطاکاران را مهلت می‌دهی.

(76) منم بدکارِ اعتراف کننده خطاکار لغزش کار.

(77) منم آنکه گستاخانه بر تو جرأت نمودم.

(78) منم آنکه از روی عمد، تو را نافرمانی کردم.

(79) منم آنکه (گناهم را) از بندگانت پنهان کرده و نزد تو آشکار نمودم.

(80) منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده‌خاطر بودم.

(81) منم آنکه از قهر (و غلبه) تو نترسیده و از عذابت نهراسیده‌ام.

(82) منم جنایتکار بر خود.

(83) منم در گروی گرفتاری خویش.

(84) منم کم شرم.

(85) منم که گرفتاری‌ام دراز است.

(86) به حقّ آنکه او را از آفریدگانت برگزیده‌ای و آنکه برای خودت پسندیده‌ای، به حقّ کسی که او را از مردمت اختیار کرده‌ای و کسی که او را برای کار خود انتخاب نموده‌ای، به حقّ کسی که اطاعت از او را به اطاعت خود پیوند زده‌ای و کسی که نافرمانی از او را مانند نافرمانی از خود قرار داده‌ای، به حقّ کسی که دوستی‌اش را با دوستی خود قرین کرده‌ای و کسی که دشمنی‌اش را به دشمنی خویش مرتبط نموده‌ای، در این روز، مرا بپوشان، با همان چیزی که پوشاندی با آن، کسی را که با حال بیزاری (از گناه) به سوی تو زاری نموده، و با حال توبه، پناه به آمرزش خواستن از تو آورده.

(87) و مرا سرپرستی کن همانگونه که فرمانبرانت و نزدیکانت و منزلت دارندگانت را سرپرستی می‌کنی.

(88) و تو خود به تنهایی به من نیکی کن، همانگونه که نیکی می‌کنی با کسی که به عهد تو وفا کرده و برای تو خود را به سختی انداخته و در خوشنودی‌ات کوشیده.

(89) و مرا به کوتاهی نمودنم در حقّت و تعدّی کردنم در حدودت و تجاوز از احکامت کیفر نکن.

(90) و مرا با مهلت دادنت، غافلگیر نکن. همانند غافلگیر نمودن کسی که مرا از نیکی آنچه نزدش است، بی‌بهره گردانده، در حالی که در رسیدن نعمتش به من شریک تو نبوده است.

(91) و مرا از خواب غافلان و از خواب‌آلودگی اسراف‌کاران و از چرت خوار شدگان، بیدار فرما.

(92) و دلم را به سوی آنچه نیایشگران را به آن گماشته‌ای و پرستش کنندگان را با آن به بندگی گرفته‌ای و سهل‌انگاران را با آن نجات داده‌ای، متوجّه ساز.

(93) و از چیزی که مرا از تو دور می‌کند و میان من و بهره‌ام از تو، مانع می‌شود، و از آنچه نزد تو می‌خواهم، بازم می‌دارد، مرا نگهدار.

(94) و راه خیرات به سوی خود و پیشی گرفتن به آنها را از جهتی که فرمان داده‌ای و رقابت در آنها را آنگونه که تو خواسته‌ای، برای من آسان گردان.

(95) و مرا در شمار نابود شوندگانی که تهدید تو را سبک می‌شمارند، نابود نکن.

(96) و مرا همراه هلاک شوندگانی که دشمنی تو را می‌طلبند، هلاک نگردان.

(97) و مرا در شمار شکستگانی که از راه‌های تو منحرف شده‌اند، در هم نشکن.

(98) و از گرداب‌های فتنه نجاتم ده و از کام‌های بلا رهایی‌ام بخش و از مؤاخذه مهلت دادن پناهم ده.

(99) و میان من و دشمنی که مرا گمراه می‌کند، و خواهش نفس که مرا هلاک می‌گرداند، و نقیصه‌ای که مرا فرامی‌گیرد، جدایی انداز.

(100)

و از من رونگردان همانند روگرداندن از کسی که پس از خشمت از او خوشنود نمی‌شوی.

(101) و از امید به خود ناامیدم نکن، که ناامیدی از رحمتت بر من چیره شود.

(102) و آنچه طاقتش را ندارم به من نبخش، که پشتم را از بار گران دوستی‌ات که بر دوشم گذارده‌ای، بشکنی.

(103) و مرا از نزد خود رها نکن همانند رها کردن کسی که در او خیری نیست و تو را با او کاری نیست و بازگشتی برای او وجود ندارد.

(104) و مرا دور نینداز همانند دور انداختن کسی که از چشم مراقبت تو افتاده و کسی که از جانب تو خواری او را شامل شده. بلکه از سقوط پرت شدگان و وحشت گمراهان و لغزش فریفتگان و گرداب هلاک شدگان دستم را بگیر (نجاتم ده).

(105) و مرا از آنچه طبقات (مختلف) غلامان و کنیزانت را به آن مبتلا نموده‌ای، عافیت بخش و مرا به درجات کسی رسان که به او عنایت داشته‌ای و به او نعمت داده‌ای و از او خوشنود گشته‌ای پس بدین سبب او را ستوده، زنده داشته و نیک‌بخت میرانده‌ای.

(106) و طوقِ دست برداشتن از آنچه نیکی‌ها را باطل کرده و برکت‌ها را از بین می‌برد، به گردنم انداز.

(107) و دلم را به خودداری از بدی‌های زشت و نافرمانی‌های رسوا کننده بپوشان.

(108) و مرا به چیزی که آن را در نمی‌یابم، مگر به (کمک) تو، مشغول منما، تا از چیزی که جز آن تو را از من خوشنود نمی‌کند، باز مانم.

(109) و دوستی دنیای پست که از آنچه نزد توست، بازمی‌دارد و از طلبیدن دستاویز به سوی تو، منع می‌کند و از نزدیکی جستن به تو، غافل می‌نماید را از دلم بَر کن.

(110) و تنهایی مناجات با خودت را در شب و روز برایم بیارا.

(111) و به من عصمتی بخش که مرا به ترس از تو نزدیک کند و از انجام دادن حرامت بازم دارد و از بند گناهان بزرگ رهایم سازد.

(112) و پاک گشتن از چرکی گناه را به من ببخش و آلودگیِ خطاها را از من ببَر و لباس عافیت خود را به من بپوشان و ردای تندرستی‌ات را بر تنم کن و مرا به نعمت‌های گسترده خود فراپوش و فضل و بخشش خود را بر من پوسته گردان.

(113) و مرا به توفیق و راهنمایی‌ات، نیرو ده و بر (داشتن) نیّت صالح و گفتار پسندیده و کردار نیکو یاری‌ام فرما و مرا به توانایی و نیروی خودم بدون توانایی و نیروی خودت وامگذار.

(114) و روزی که مرا برای دیدارت برمی‌انگیزی، خوارم نساز و در برابر دوستانت رسوایم نگردان و یاد خود را از خاطرم نبر و شکرگزاریت را از من نگیر. بلکه آن را همیشه در حالات بی‌توجّهی، هنگام فراموشی‌های نادانان به نعمت‌هایت، با من همراه گردان و به من الهام کن که به خاطر آنچه به من داده‌ای، ثنا (ی تو را) گویم و به آنچه به من عنایت نموده‌ای، اعتراف نمایم.

(115) و رغبت مرا به سوی خود، بالاتر از رغبتِ همه راغبان و سپاس‌گزاری‌ام را در حقّ خودت، بالاتر از سپاسِ همه سپاس‌گزاران قرار ده.

(116) و هنگام نیازمندی‌ام به سویت خوارم نساز و به وسیله آنچه به سوی تو آورده‌ام، مرا هلاک نکن. و همانگونه که دست رد بر پیشانی ستیزه‌جویان با خود زده‌ای، دست رد بر پیشانی‌ام نزن. همانا من فرمانبردار تو هستم. می‌دانم دلیل روشن از آنِ توست و به بخششْ سزاوارتر و به احسانْ بخشنده‌تر هستی و شایسته‌ای که از تو بترسند و سزاواری که بیامرزی و به درستی که تو به بخشایش شایسته‌تری تا اینکه کیفر کنی. و به پرده‌پوشی نزدیک‌تری تا اینکه آشکار سازی.

(117) پس مرا به حیاتی پاکیزه زنده دار، که آنچه می‌خواهم فراهم گردد و به آنچه دوست دارم پایان یابد. در صورتی که آنچه را نمی‌پسندی، انجام ندهم و آنچه را نهی نموده‌ای، مرتکب نشوم و مرا بمیران، همچون مردن کسی که روشنایی‌اش در پیش رویش و از سمت راستش در حرکت است.

(118) و مرا در پیشگاهت ذلیل کن و در نزد آفریدگانت عزیز دار و چون با تو خلوت کردم، مرا فروتن گردان و مرا در میان بندگانت سربلند فرما و از کسی که از من بی‌نیاز است، بی‌نیازم گردان و بر فقر و نیازم به درگاهت بیفزا.

(119) و مرا از سرزنش دشمنان و از فرود آمدن بلا و از خواری و سختی پناه ده. مرا در آنچه بر آن از من آگاهی بپوشان، آنگونه که می‌پوشاند قادر بر سختگیری، (و) اگر بردباری‌اش نبود (خطاها را ظاهر می‌کرد) و (مانند) کیفر کننده بر گناه، (که) اگر شکیبایی‌اش نبود (کیفر می‌داد).

(120) و هرگاه خواستی به قومی، عذابی یا بدی‌ای (فرو فرستی)، پس مرا که به تو پناه برده‌ام، نجات ده و حال آنکه مرا در دنیایت در مقام رسوایی به پا نداشتی، پس مانند آن در آخرتت (در مقام رسوایی) مرا به پا ندار.

(121) و برای من اولین نعمت‌هایت را، با آخِرین آن و سودهای دیرینت را، با تازه‌های آن توأم ساز و مرا عمر طولانی که با آن سنگدل شوم، نده. و بر من مصیبت بزرگی که با آن، آبرویم از بین برود، وارد نکن و پستی‌ای را که با آن، مرتبه‌ام خُرد گردد، دچارم مساز و عیبی را که به خاطر آن، منزلتم دانسته نشود، بر من ثابت نگردان.

(122) و مرا چنان وحشت نده که ناامید گردم. و چنان بیم نده که همیشه هراسان باشم. (بلکه) هراس مرا در تهدیدهایت، و بیم مرا از مهلت دادن‌ها و ترساندنهایت، و هول مرا هنگام تلاوت آیات خود، قرار ده.

(123) و شبم را با بیدار ساختنم برای بندگی‌ات، و تنها بودنم به شب‌زنده‌داری برای تو، و کوشش کردنم برای خو گرفتن با تو و درخواست نمودن حاجت‌هایم از تو و رجوع کردن پیاپی من بر آزاد ساختنم از آتشت و حفظ نمودنم از عذابت که سزاوارش]دوزخیان[، در آن به‌سر می‌برد، آباد گردان.

(124) و مرا در سرکشی‌ام سرگردان و در گرداب غفلتم، تا مدّت زمانی بی‌خبر رها نکن. و مرا پندِ پندگیران و درس عبرت پذیران و موجب گمراهیِ بینندگان، قرار نده. و در میان کسانی که با آنها مکر می‌کنی، با من مکر نکن. و دیگری را جایگزین من نکن و نامم را تغییر نده و تنم را دگرگون نکن و مرا سبب خنده آفریدگانت و مسخره خود و جز پیرو خوشنودی‌ات قرار نده و جز برای انتقام گرفتن برای تو، خدمت‌گزارم نگردان.

(125) و مرا از لذّت بخشایشت و شیرینی رحمتت و آسودگی و آسایش و بهشت پر نعمتت، کامیاب گردان و به وسیله گشایشی از گشایشگری‌ات، طعم فراغت برای (پرداختن به) آنچه را دوست داری و (طعم) کوشش را در آنچه (موجب) نزدیکی به پیشگاه تو و درگاه توست، به من بچشان. و تحفه‌ای از تحفه‌هایت را به من ارمغان ده.

(126) و تجارت (اخروی) مرا سودمند و باز گشتنم (به قیامت) را بی‌زیان قرار ده. و مرا از مقامت بترسان و به دیدارت مشتاق گردان و توبه‌ام ده، به توبه خالصی که با آن گناهان کوچک و بزرگ را باقی نگذاشته و با آن (گناهان) آشکار و نهان را وانگذاری.

(127) و کینه داشتن برای مؤمنان را از سینه‌ام بر کن، و دلم را بر فروتنان مهربان گردان، و با من چنان باش که با شایستگان هستی، و مرا به زیور پرهیزکاران بیارای، و برای من یاد نیکو در بازماندگان و آوازه بلند در آیندگان قرار ده، و مرا به جایگاه (رستاخیز) پیشینیان برسان.

(128) و فراخی نعمتت را بر من تمام کن، و کرامت‌های آن را نزد من پیوسته گردان، و دستم را از سودهای خود پر نما، و بخشش‌های گرامی‌ات را به سوی من روان فرما، و در باغ‌هایی که آنها را برای برگزیدگانت آراسته‌ای، مرا با پاک‌ترین دوستانتْ همسایه گردان، و در مکان‌هایی که برای دوستانت آماده کرده‌ای، به عطاهای والایت مرا بپوشان.

(129) و برایم نزد خود استراحت گاهی که آسوده‌خاطر در آن آرام گیرم، و بازگشتگاهی که در آن اقامت گزینم و چشم را روشن سازمْ قرار ده، و مرا با گناهان بزرگ مَسَنج، و در روزی که پنهان‌ها آشکار می‌شود هلاکم نکن، و هر شکّ و شبهه‌ای را از من دور ساز، و برای من در راستای حقّ، از هر رحمتی راهی قرار ده، و سهم مرا از بخشش‌ها به لطف خود فراوان کن و نصیب مرا از احسان، به فضل خود فراوان گردان.

(130) و دلم را به آنچه نزد توست، مطمئن، و قصدم را برای آنچه برای توست، یکسره قرار ده. و مرا به آنچه دوستانت را به آن می‌گماری، وادار کن و دلم را هنگام غفلتِ عقل‌ها، به طاعت خود سیراب کن و بی‌نیازی و پاکدامنی و آسایش و سلامتی و تندرستی و فراخی و آرامش و عافیت را، برایم فراهم ساز.

(131) و کارهای نیک مرا با درآمیختن به نافرمانی‌ات، و تنهایی‌هایم را با آزمایش‌های فسادانگیزت که برایم آشکار می‌شود، باطل نکن و آبرویم را از درخواست به سوی احدی از جهانیان، حفظ کن و مرا از طلبیدنِ آنچه نزد فاسقان است، باز دار.

(132) و مرا پشتیبان ستمگران و یاور آنان در محو کتاب خود، قرار نده و مرا از جایی که نمی‌دانم، احاطه کن. احاطه کردنی که با آن مرا نگهداری نمایی. و درهای توبه و رحمت و رأفت و روزی فراخت را بر من بگشای، همانا من از رو آورندگان به سوی توام. و نعمت دادنت را برایم کامل کن، به درستی که تو بهترین نعمت دهندگانی.

(133) و باقی زندگی‌ام را برای رضای خودت، در حجّ و عمره قرار ده. ای پروردگار جهانیان. و خداوند بر محمّد و خاندانش که پاک و پاکیزه‌اند، درود فرستد و بر او و بر ایشان سلامی همیشگی باد.